با سلام سر مربیان منچستر یونایتد از سال 1970 تا الان
==================== 1970 - 71 سر مت بازبی 1971 - 72 فرانک اوفارل 1972 - 77 تامی داچرتی 1977 - 81 دیو ساکستون 1981 - 86 ران اتکینسون 1986 - تا بحال سر الکس فرگوسن ====================
مسئله ای که در این بین جالبه این است که هرچه از سال 1970 جلوتر میاییم ، می بینیم که زمان و مهلتی که سران باشگاه به سرمربیان شان داده اند بیشتر میشود ، نه کمتر و این امری است که در کشورهایی که درفوتبال شان فقط به نتیجه گرایی فکر میکنند ، نه تیم سازی و بازیکن پروری (مانند خود ما) کاملا برعکس عمل میشود.
فصل گذشته فوتبال ، میانگین تعویض سرمربی در لیگ ایران (اگر اشتباه نکنم) چیزی حدود 15 هفته بود ، یعنی کمتر از یک نیم فصل و یکی از دلایلی که مربیان را مجبور میکند بازیکنان پرحاشیه شان را به بازی بگیرند و بهشان پر وبال بدهند همین است . چون احساس ناامنی شغلی مجبورشان میکند فقط به فکر نتیجه گیری به هر قیمت (حتی زیر پا نهادن اخلاقیات) و آماده خوری (نه بازیکن پروری) باشند .
البته این ایراد به خود ما هواداران هم وارد است که اگر مربی ای بخواهد اصولی کار کند و به همین خاطر بازیکنان مورددار و حاشیه ساز را کنار گذاشته ، سعی در پرورش بازیکنان جوان ، آینده دار و مهم تر از همه با اخلاق بنماید ، چون این کار تبعاتی دارد که یکی از آنها ، عدم نتیجه گیری مناسب (البته موقتی) و باب دل هوادار است ، هوادار حاضر نیست صبوری بخرج دهد و مدتی به کادر فنی تیم اش اعتماد بکند و زمان بدهد تا زمان برداشت محصول زحمات وی فرا برسد و با انواع و اقسام شعارهای توهین آمیز کاری میکنند که قید کار را زده و برود یا مثل اکثریت همکارانش به نتیجه گرایی روی بیاورد.
کاری که مرحوم دهداری با وجود همه تضییقات انجام داد و شاهد بودیم که تا مدتهای مدید ، شاگردانی که وی پرورش داده بود جزو بهترین و کم حاشیه ترین بازیکنان ملی و باشگاهی شدند ، ولی بعلت رفتارهایی که با ایشان شد کمتر مربی ای بعد از او حاضر به دنبال کردن همان راه شد.
ولی بنظر من ، مهم ترین مانع در انجام این روش (طرد بازیکنان حاشیه ساز، طلبکار و بی اخلاق و بجای آن ، بازیکن سازی بر مبنای داشتن لیاقت و اخلاق) مدیران باشگاههای ما هستند که گرفتن نتیجه ، چنان برایشان اصل شده گه چشم بربیشتر رذایل و دنایت بازیکنان بسته ، حاضرند چنین بازیکنانی را در تیمشان داشته باشند و مقام کسب کنند ، ولی حاضر نیستند از یک مربی ملتزم به اخلاق و اصول که نتواند در کوتاه مدت برایشان مقامی بیاورد حمایت کنند . مربی ای که اگر فرصت در اختیارش بگذارند توانایی اش را دارد که در عرض یکی دو سال تیمی بی حاشیه بسازد که بتواند سالها مقام دار باشد . ولی مثل اینکه در قاموس مدیران ما جمله( امروز را عشق است) کاربرد بیشتری دارد.
واقعا حیف که اکثریت مدیران ورزشی ما فقط دو قدم جلوتر خود را میبینند و به افقهای دورتر هیچ اعتنایی ندارند.
از اظهار نظراتتان ممنون میشوم
|